- گستاخ گرداندن
- جسور کردنبی پروا ساختن: و یک چندی سخن او می شنود تا او را گستاخ کرد و داعیان و اتباع او را بشناخت، پررو ساختن وقیح کردن، رام کردن مانوس کردن: برون آرند ماران را زسوراخ بافسون و کنندش رام و گستاخ. (ویس ورامین)
معنی گستاخ گرداندن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جسور شدن بی پروا شدن، بی شرم شدن پررو شدن